ماندانا تیشه یار
چکیده
زمامداران ویتنامی پس از پایان جنگ داخلی، از دهه ۱۹۷۰ طی حدود چهار دهه کوشیدهاند که روند توسعه و نوسازی دولت در عرصه سیاسی را در این کشور با الگویی که از یکسو شاخصههای بومی را در خود دارد و از سوی دیگر از الگوهای توسعه سیاسی در کشورهای کمونیستی بهره برده، پیش ببرند. در این پژوهش، کوشش شده تا با بهرهگیری از نظریههای توسعه ...
بیشتر
زمامداران ویتنامی پس از پایان جنگ داخلی، از دهه ۱۹۷۰ طی حدود چهار دهه کوشیدهاند که روند توسعه و نوسازی دولت در عرصه سیاسی را در این کشور با الگویی که از یکسو شاخصههای بومی را در خود دارد و از سوی دیگر از الگوهای توسعه سیاسی در کشورهای کمونیستی بهره برده، پیش ببرند. در این پژوهش، کوشش شده تا با بهرهگیری از نظریههای توسعه سیاسی، به بررسی روندهای پیموده شده در ویتنام، برای دستیابی به توسعه سیاسی در ساختار دولت در این کشور پرداخته شود. پرسش اصلی آن است که با توجه به ویژگیهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و تحولات تاریخی در ویتنام، سطح توسعه سیاسی دولت در این کشور تا چه اندازه با شاخصهای نظریههای کلاسیک توسعه سیاسی که توسط دویچ و مور مطرح شدهاند، مانند نقش کارگزاران، میزان شهرنشینی، سطح سواد، وضعیت اقتصادی، نقش طبقات اجتماعی و عوامل بیرونی همخوانی دارد؟آنچه از این پژوهش به دست آمده، گویای آن است که ویژگیهای تاریخی و فرهنگ سیاسی و اجتماعی جامعه ویتنام، موجب شده که روند توسعه و نوسازی سیاسی دولت در این کشور، مؤید این نکته باشد که الگوها و سیاستهایی که در برخی جوامع غربی به شکلگیری سامانههای مردمسالار انجامیدهاند، در دیگر جوامع میتوانند زمینهساز و ابزار دست دولتمردان برای شکلدهی به توسعه سیاسی دولت بر پایه رویکردهای اقتدارگرایانه باشند.
ماندانا تیشه یار
چکیده
شرق آسیا، سرزمینهایی را در بر گرفته است که بیشتر آنها در سالهای پس از جنگ جهانی دوم به استقلال رسیده و دولت ـ کشورهایی نوپا را بنیان گذاردهاند. این دولت ـ کشورها، از فردای استقلال بهدنبال برپا داشتن جوامعی توسعه یافته بودهاند. اما هر یک از آنان با روش ویژهی خود و بهگونهای متفاوت از دیگران، روند توسعه و نوسازی دولت در ...
بیشتر
شرق آسیا، سرزمینهایی را در بر گرفته است که بیشتر آنها در سالهای پس از جنگ جهانی دوم به استقلال رسیده و دولت ـ کشورهایی نوپا را بنیان گذاردهاند. این دولت ـ کشورها، از فردای استقلال بهدنبال برپا داشتن جوامعی توسعه یافته بودهاند. اما هر یک از آنان با روش ویژهی خود و بهگونهای متفاوت از دیگران، روند توسعه و نوسازی دولت در عرصه سیاسی را پیمودهاند. در پژوهش پیشرو، تلاش شده است تا با بهرهگیری از نظریههای توسعه سیاسی، به بررسی روندهای پیموده شده در کره جنوبی، برای دستیابی به توسعه سیاسی در درون ساختار دولت در این کشور پرداخته شود. پرسش اصلی در انجام این پژوهش آن بوده که با توجه به پیشینه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کره جنوبی، سیاستگذاران در این کشور کدام الگوی توسعه سیاسی را برای دولت در دهههای گذشته بهکار گرفتهاند؟ و دیگر آنکه، سطح توسعه سیاسی دولت در این کشور تا چه اندازه با شاخصهای نظریههای کلاسیک توسعه سیاسی، مانند میزان شهرنشینی، سطح سواد و وضعیت اقتصادی، همخوانی دارد؟ آنچه که از این پژوهش بهدست آمده، گویای آن است که ویژگیهای تاریخی و فرهنگ سیاسی و اجتماعی ویژه این جامعه، نقشی بنیادی در پیریزی پایههای توسعه سیاسی ساختارهای دولتی در آن بازی میکنند. همین امر موجب شده است که روند توسعه و نوسازی سیاسی دولت در این کشور بهگونهای منحصر بهخود شکل گیرد و موید این نکته باشد که الگوهای از پیش تعریف شده لزوما به توسعه یکسان نمیانجامند و گاه بازنگری در ارزشها و بهرهگیری از روشهایی بر پایه سنت، فرهنگ و پیشینه یک سرزمین، از کفایت بیشتری برای فراهم آوردن زمینه توسعه سیاسی دولت در آن کشور برخوردار هستند.